فرض کنید که شما صاحب یک فروشگاه آنلاین هستید و هزاران بازدیدکننده دارید، اما سوال مهم اینجاست، چند درصد از بازدیدکنندگان تبدیل به مشتریان واقعی شما میشوند؟ چقدر از هزینههایی که انجام میدهید، تبدیل به درآمد میشود؟ اینجاست که شما با یک مفهوم کاربردی و مهم به عنوان «شاخص کلیدی عملکرد» (KPI) مواجه میشوید.
در این مطلب از سهامگ ضمن تعریفی کامل و ساده از معنای KPI، شما را با انواع آن و اینکه چرا و چگونه باید KPIها استفاده کنیم، آشنا میسازیم. پس تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
KPI چیست؟

تصور کنید که میخواهید یک بازیکن برای تیم فوتبالتان بخرید، برای اینکه بفهمید عملکرد او چطور است؟ فقط به حس خودتان که توجه نمیکنید، قطعا تعداد گلها، میزان مالکیت توپ، تعداد پاسهای موفقی که فرد در بازیهای یک فصل دادهاست را برای انتخابش بررسی میکنید، در دنیای کسبوکار هم KPI دقیقا همین کار را میکند.
KPI که اختصار (key performance indicator) است، یک ابزار اندازهگیری قابل اعتماد برای سنجش عملکرد است که با آن میتوانید میزان پیشرفتتان را نسبت به یک هدف مشخص در یک بازهی زمانی معین بسنجید. به KPI، شاخص کلیدی عملکرد نیز در فارسی میگویند، اما اصطلاحی چندان رایج نیست.
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد، یک معیار عددی است که به کسبوکارها کمک میکند تا در یک بازهی زمانی معین هدفگذاری کنند، مسیر پیشرفتشان را رصد کنند و بفهمند کجای استراتژیشان نیاز به بهبود و تغییر استراتژی دارند.
چرا توجه به شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مهم است؟
در بازاریابی دیجیتال، شاخص کلیدی عملکرد (KPI) تصویری واضح از عملکرد کمپینها به شما ارائه میدهد، کمکتان میکند تا استراتژیهای موثر را شناسایی کرده و برنامهی خود را با آنها تنظیم و اصلاح کنید. بدون شاخصها، کسبوکارها در یک مسیر بیهدف حرکت میکنند و این امر توجیه سرمایهگذاری و گسترش آن را دشوار میسازند.
با کمک این شاخص کلیدی عملکرد، شما میتوانید مواردی همچون: جذب لید، نرخ تبدیل و نگهداری مشتریان را در مارکتینگ پیگیری کنید و در صورت لزوم در جهت بهبود مستمر آنها قدمهای درست و اصولی را بردارید.
یادتان باشد، شاخص کلیدی عملکرد یک نقشهی راه است که به دنیای بازاریابی دیجیتال شما جهت میدهد. برای تعیین KPI حقیقی و اصولی باید به 3 منبع زیر رجوع کنید:
- عملکرد گذشته خودتان
- وضعیت رقبا
- استانداردهای از قبل تعیینشده در صنعت.
انواع KPI در بازاریابی

براساس آنچه که سایت (improvado.io) به آن اشاره میکند، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) براساس هدف کمپین یا نوع صنعت متفاوت است. در ادامه برخی از انواع KPIهای رایج بازاریابی عبارتاند از:
KPI مالی
این شاخض به فعالیتهای بازاریابی از دیدگاه مالی توجه میکند و مواردی همچون «نرخ بازگشت سرمایه»، هزینه جذب مشتری (CPA) و نرخ رشد درآمد را مورد بررسی قرار میدهد.
KPI جذب مشتری
این شاخص به بررسی اثربخشی استراتژیهای جذب مشتری میپردازد و معیارهایی همچون :هزینه جذب مشتری (CAC)، نرخ تبدیل و نرخ کلیک (CTR) در این دستهبندی قرار میگیرند.
KPI نگهداری مشتری
معیارهایی همچون نرخ ترک مشتری، ارزش طول عمر مشتری (CLV) و نرخ تعامل مشتری، بینشهایی از وفاداری مشتری و تلاشهای نگهداری مشتری در این بخش قرار میگیرند.
KPI های رسانههای اجتماعی
این KPIها به بررسی تلاشهای بازاریابی در رسانههای اجتماعی میپردازند و به مواردی همچون دسترسی به رسانههای اجتماعی، نرخ تعامل و نرخ رشد دنبالکنندگان توجه میکنند.
KPIهای بازاریابی محتوا
این شاخصهای کلیدی عملکرد، به بررسی میزان اثربخشی بازاریابی محتوا اشاره میکنند و مواردی که در این راستا سنجیده میشوند، ترافیک سایت، زمان صرفشده در صفحه و نرخ پرش هستند.
تقسیمبندی دیگری برای بررسی انواع KPI در بازاریابی وجود دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم:
KPIهای کمی
اینجا شاخصها عددی هستند و به بررسی تعداد یا نرخهایی میپردازند که قابل اندازهگیریاند. مثل ترافیک سایت که با تعداد بازدیدکنندگان بررسی میشود یا تعداد لید بهدست آمده در یک بازهی زمانی معین!
شرکتهای بزرگ از این شاخص برای بررسی مشتریان بهصورت تفکیکی براساس مناطق، خطوط محصول یا جمعیت شناختی استفاده میکنند تا بینش دقیقتری دربارهی آنها کسب کنند.
KPIهای کیفی
همهی شاخصهای کلیدی عملکرد، عددی نیستند، بعضی از آنها به بررسی عوامل غیرعددی روی موفقیت در بازاریابی میپردازند. مثل شهرت برند که میتوان از طریق بازخورد مشتریان، نظرات یا تحلیل احساسات اندازهگیری کنید.
KPIهای پیشرو
این شاخصها، به بررسی فعالیت کسبوکارها در آینده میپردازند. مثل افزایش ثبتنام در خبرنامه یا افزایش درخواستهای نمایش محصول که ممکن است، نشاندهنده افزایش احتمالی فروش یا تبدیلها در ماههای آینده باشد.
KPIهای گذشته
این KPIها به بررسی ارقام فروش فصلی یا نرخ رشد سال گذشته میپردازند و هدفشان بررسی میزان اثربخشی بازاریابی در آن سالهاست. این شاخصها به کسبوکارها کمک میکنند تا بفهمند چه استراتژی در گذشته به کار بردهاند که موثر بوده و چه چیزهایی تأثیر چندانی نداشتهاست و کجا عملکردشان نیاز به بهبود دارد.
13 شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مهم در بازاریابی دیجیتال Top of Form
در این قسمت به معرفی 13 شاخص کلیدی عملکرد که بیشتر در بازاریابی دیجیتال استفاده میشود، میپردازیم:
1. ترافیک سایت
یکی از شاخصهای موثر عملکرد، ترافیک سایت است که نشان میدهد چقدر در جذب بازدیدکنندگان به سایت موفق بودهاست. هرچه ترافیک بیشتر باشد، یعنی فرصت بیشتری برای تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری وجود دارد.
2. تعداد نمایشها (Impressions)
(Impression) به تعداد دفعاتی گفته میشود که تبلیغ یا محتوا بهصورت ارگانیک به نمایش گذاشته میشود. این شاخص کلیدی عملکرد، صرفنظر از این که روی محتوا کلیک میشود یا نه، هدفش بررسی میزان افزایش آگاهی از برند ( brand awareness) است.
3. رتبهبندی در موتورهای جستجو
در دنیا بیش از ۲.۶ میلیارد خریدار آنلاین داریم که بیشتر از یک سوم جمعیت جهان را تشکیل میدهند. برای اینکه بتوانید به این جمعیت وسیع دسترسی داشتهباشید، باید سایت شما در سرچ موتورهای جستجو مثل گوگل در10 لینک برتر صفحه اول قرار بگیرد. هرچه رتبهی سایت شما بهتر باشد، احتمال اینکه در نتایج بالاتر قرار بگیرد و توسط مشتریان دیده شود، بیشتر است. این KPI نیز یکی از شاخصهای موثر عملکرد است که حضور و توجه به آن برای بازاریابی اینترنتی یک امر ضروری است.
4. نمایشها و رتبهبندی کلمات کلیدی
این معیار نشاندهنده تعداد دفعاتی است که سایت شما در نتایج جستوجو به نمایش درآمدهاست. با کمک این شاخص عملکرد شما میزان دسترسی و دیدهشدنتان در سایت را ارزیابی میکنید و در جهت بهبود بهتر آن از استراتژیهای بهینهسازی با هدف جذب ترافیک بیشتر استفاده میکنید.
5. نرخ تبدیل (conversion rate)
نرخ تبدیل بازدیدکننده به لید نیز یکی از KPIهای حیاتی است که نشان میدهد، چند درصد افرادی که به سایت شما آمدهاند، با برندتان تعامل برقرار کردهاند و تبدیل به لید شدهاند. جذب لید معمولا از طریق فرم پرکردن، ثبتنام یا خریدکردن اتفاق میافتد.
6. نرخ کلیک (CTR)

نرخ کلیک (CTR) هم یکی از شاخصهای حیاتی و کلیدی عملکرد (KPI) است که برای ارزیابی کمپینهای تبلیغاتی آنلاین و نتایج موتورهای جستجو استفاده میشود. CTR بالا معمولا به این معناست که محتوای شما جذابیت زیادی داشتهاست.
7. نرخ تعامل با ایمیل
اجرای کمپینهای ایمیلی زمان زیادی میبرد و اغلب ما وقتی یک کار سخت و خلاقانه را اجرا میکنیم، دوست داریم، نتایج آن را ببینیم. اینجاست که این KPI با بررسی دادهها از طریق سنجش میزان نرخ بازشدن ایمیلها و کلیک روی آنها میتواند میزان اثربخشی کمپین شما را بررسی کند.
8. نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
یکی دیگر از معیارهای مهم شاخص کلیدی عملکرد (KPI)، نرخ بازگشت سرمایه (ROI) است که به وسیله آن میتوانید بینشهای حیاتی و واقعبینانه در مورد نتایج پیشبینیشده و واقعی ابتکارات بازاریابی ارائه دهید.
9. دسترسپذیری و تعامل در شبکههای اجتماعی
میزان دسترسی و تعامل در شبکههای اجتماعی، 2 معیار هستند که با هم ارتباط مستقیم دارند. منظور از میزان دسترسپذیری، تعداد فالورهایی است که در شبکههای اجتماعی دارید و شما را دنبال میکنند. اما فقط دیدن که کافی نیست، تعامل یک مرحله پیشرفتهتر است؛ یعنی چقدر افراد با برند شما از طریق لایککردن، کامنت گذاشتن، ذخیرهکردن و یا ارسال برای دوستانشان ارتباط برقرار میکنند.
بیشتر برندها در یک یا دو شبکه اجتماعی خاص عملکرد بهتری دارند، بنابراین استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق باید این نکته را در نظر بگیرد و روی همین کانالها تمرکز کند.
10. هزینه به ازای هر لید (CPL)
هزینه به ازای هر لید (CPL) یکی از شاخصهای بسیار مهم و کلیدی در کمپینهای تبلیغات کلیکی (PPC) است. وقتی شما در حال اجرای این کمپینها هستید، اگر استراتژی دقیقی در این رابطه نداشتهباشید، ممکن است، بودجهی شما سریع تمام شود. یکی از مهمترین معیارها در این رابطه «ارزیابی CPL» است. CPL کمکتان میکند تا برآورد کنید، آیا هزینهای که برای جذب هر لید میکنید، بهصرفه است و درنهایت؛ منتهی به نرخ بازگشت سرمایه (ROI) میشود یا خیر!
11. نرخ تبدیل لید به مشتری
نرخ تبدیل لید به مشتری، به شما نشان میهد چه تعداد از لیدهایی را که جذب کردهاید، تبدیل به مشتری میشوند. این شاخص اهمیتش نسبت به سایر شاخصهای کلیدی عملکرد بیشتر است. زیرا کمکتان میکند تا بفهمید چقدر در استراتژی خود موفق بودهاید و شما رو به فروش رساندهاست؟ درواقع، این KPI کمکتان میکند تا بفهمید چقدر به بهبود نرخ تبدیل خود نیاز دارید؟
12. هزینه به ازای هر مشتری (CAC)
این معیار نشان میدهد که شما برای تبدیل هر بازدیدکننده به مشتری چقدر باید هزینه کنید. نظارت براین kpi کمکتان میکند تا متوجه شوید، هزینههای بازاریابی شما در کجاها صرف میشود و آیا این هزینهها به درستی برای تبدیل بازدیدکننده به مشتری سرمایهگذاری شدهاند یا نه.
در نهایت، این معیار کمکتان میکند تا تصمیمهای بهتری برای بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی بگیرید و بازگشت سرمایه (ROI) خود را افزایش دهید.
13. هزینه هر کلیک (CPC)
هزینه به ازای هر کلیک (CPC) یک معیار دیگر است که تعیین میکند شما چه میزان هزینه باید برای هر کلیک روی تبلیغ بپردازید. این KPI کمکتان میکند تا کمپینی بهینهتر و با هزینه کمتر اجرا کنید و در عینحال کلیکهای بیشتری دریافت کنید.
اهمیت KPI در دنیای بازاریابی دیجیتال
در دنیای دیجیتال مارکتینگ، استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) به شما این امکان را میدهد تا پیشرفت استراتژیهای خود را اندازهگیری کنید و نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی نمایید. در این مطلب ما 13 kpi مهم و کاربردی را به شما معرفی کردیم، اگر میخواهید کمپینهای بازاریابی دیجیتال خود را به بهترین شکل ممکن اجرا کنید، کافی است با تیم ما در سهامارکتینگ تماس بگیرید. ما آمادهایم تا در مسیر دستیابی به اهدافتان همراه شما باشیم.
منبع: knowmad